اندیشه اسلامی ایرانی

اندیشه اسلامی ایرانی

تاریخ ایران اسلام
اندیشه اسلامی ایرانی

اندیشه اسلامی ایرانی

تاریخ ایران اسلام

آیا سومری ها تُرک یا کُرد یا عرب میباشد ؟؟ خیر هیچ کدام




در تصویر دوم مقایسه زبان سومری و اِکِدی با زبان تُرکی و کُردی نشان بر عدم ارتباط این اقوام با یکدیگر است .
توضیحات پایانی :

زبان برخی از اقوام باستان ایران کهن زبانی آریایی و برخی دیگر دارای زبانی منفرد بوده و از نوع ساختاری به زبان های التصاقی ( پیوندی ) تقسیم بندی میشوند که این زبان ها از پیوند تک واج ها ساخته میشود و جمله پردازی میگردد
زبان کردی از شاخه زبان های ایرانی - آریایی است
و زبان ترکی از شاخه زبان های آلتایی است که البته زبانی است دارای ساختاری ( التصاقی ( پیوندی ) ولی هیچ گونه ارتباطی با زبان های پیوندی سومری و عیلامی ندارند
و اینگونه زبان ها از زبان های مُرده جهان است و دیگر در جهان گویشور ندارد .
و بخشی از هویت اقوام و نژاد ها را زبان آنها تعیین میکند و هویت طلب های قومی بر اهمیت زبان خویش اسرار می ورزند و اگر بخوایم هویت قومی رو بررسی کنیم زبان بخشی از فاکتور های مورد بررسی در هویت است .


ترکان خاتون ’مادر محمدخوارزمشاه’ که بود ؟ و نقش آن در ویرانی و سرنگونی ایران به دست مغول ها چه بود ؟

       

                                               
                                                                                                                                

                                                                                                                        


 ترکان خاتون ’مادر محمدخوارزمشاه’ که بود ؟ و نقش آن در ویرانی و سرنگونی ایران  به دست مغول ها چه بود ؟


ترکان خاتون مادر سلطان محمد خوارزمشاه است، او دختر یکی از امرای تُرک قنقلی بود و پس از ازدواج با سلطان تکش کسان و نزدیکان خویش را در اداره کارهای دولتی دخالت داد و هر ناحیه‌ای که به دست سلطان تکش و یا پسرش سلطان محمد فتح می‌شد یکی از خویشاوندان تُرک ایل قنقلی مورد نظر ترکان خاتون به حکومت آن منسوب می‌شد.

ترکان قَنقلی یا قوم قَنقلی قومی از ترکان دشت قبچاق (واقع در ترکستان قزاقستان امروزی) بودند.

و خوارزمشاهیان نام خاندان شاهنشاهی ترک‌تبار-ایرانی است. خوارزمشاهیان در اصل غزهای ترکمان یا همان غزنوی ها بودند که در اطراف دریاچه خوارزم (آرال)، سیردریا و آمودریا می‌زیستند که از سال ۴۹۱ تا سال ۶۱۶ ه. ق، برابر با ۱۰۹۸ تا ۱۲۱۹ میلادی بر ایران فرمانروایی و ستم و کشتار فراوان کردند.

و این زن ترکان خاتون با آنکه از کفایت و تدبیر بهره ٔ کافی داشت بواسطه ٔ قرابت با ترکان قنقلی و دخالت دادن ایشان در امور مملکت و استبداد رای و علاقه ای که به خونریزی و عیاشی  داشت موجبات زوال دولت سلطان محمد خوارزمشاه را فراهم می ساخت

 یکی از دلایل فروپاشی خوارزمشاهیان وجود دخالت‌های ترکان خاتون در امور سیاسی دانسته می‌شود.  غایرخان تُرک قنقلی عامل حمله مغول به ایران برادرزادهٔ ترکان خاتون و تحت حمایت او بوده‌است. غایرخان شخصی بود که با کمک عمه خود ترکان خاتون با کشتن تاجران مغولی و تصرف اموال آنان آتش جنگ بین ایران و مغولان را شعله‌ور کرد.

ترکان خاتون دیوان و اقطاعات جداگانه داشت و مُهرش «عصمت الدنیا والدین اُلُغ تَرکان ملکة نساءالعالمین » با علامت «اعتصمت باللّه وحده » بود. او از دورهٔ حکومت سلطان محمد با حمایت امرا و درباریان ترک قنقلی بتدریج قدرت گرفت و بر امور کشور مسلط شد. او زنی خوشگذران بود و در نهان مجالس عیش و طرب داشت. تا جایی که از ارتباط و ازدواج پنهانی او با شیخ مجدالدین بغدادی، صوفی و عارف قرن ششم و هفتم ، خبر داده‌اند؛ حتی گفته شده‌است که قتل مجدالدین به فرمان سلطان محمد و به سبب رابطهٔ او با ترکان خاتون بوده‌است.

خوارزمشاه به اصرار ترکان خاتون ناصرالدین نظام‌الملک را به وزارت انتخاب کرد و چندی بعد به سال ۶۱۴ وی را به علت بی‌کفایتی عزل کرد. ترکان خاتون هنگام تعیین ولیعهد سلطان محمد، به سبب اختلاف با آی چیچک  مادر جلال‌الدین خوارزمشاه ، از اوزلاق، پسر دیگر سلطان محمد که تحت نظر خودش تربیت یافته بود، طرفداری کرد. با تلاش ترکان خاتون، سلطان نیز اوزلاق را به ولیعهدی خود برگزید. ترکان خاتون، با نفوذ خود، نظام‌الملک صدرالدین مسعود هروی، وزیرسلطان، را برکنار کرد و یکی از غلامان خود، ناصرالدین (نظام‌الملک ) محمدبن صالح، را به وزارت سلطان محمد گمارد. بی‌کفایتی و رشوه‌خواری محمدبن صالح سبب شد که سلطان او را عزل کند، اما ترکان خاتون، محمدبن صالح را وزیر اوزلاق شاه کرد. اوزلاق شاه در آن هنگام ولیعهد بود و به این سبب، اختلاف ترکان خاتون و سلطان محمد بالا گرفت.


سلطان محمد در دوران حمله مغول اوزلاق را خلع و برادر بزرگترش جلال‌الدین را ولیعهد قرار داد. پس از آن طرفداران ترکان خاتون و اوزلاغ شاه درصدد قتل جلال‌الدین منکبرتی برآمدند و جلال‌الدین بناچار به خراسان گریخت و فتوحاتی نیز به دست آورد و قدرت و نفوذی یافت

چنگیزخان که پیش از حمله به ایران از اختلاف ترکان خاتون و سلطان محمد آگاه شده بود، نماینده‌ای نزد ترکان خاتون فرستاد و به وی اطمینان داد که قصد تعرض به سرزمین‌های تحت ادارهٔ او را ندارد و حتی حاضر است حکومت خوارزم و خراسان را به وی واگذار کند، اما ترکان خاتون در سال ۶۱۷ هجری و با شنیدن خبر فرار سلطان محمد، خزاین را برداشت و به همراه ناصرالدین نظام‌الملک (محمدبن صالح) و زنان و فرزندان سلطان محمد از خوارزم گریخت . او هنگام ترک شهر دستور داد تا دوازده تن از ملوک و شاهزادگان اسیر خوارزمشاهی در خوارزم را به قتل برسانند. وی به قلعه ایلال در مازندران پناه برد. مغولان قلعه را محاصره کردند و سرانجام، پس از چهارماه، ترکان خاتون و محمدبن صالح از قلعه فرود آمدند و تسلیم شدند. مغولان پس از کشتن مردان و همهٔ فرزندان مذکر سلطان، ترکان خاتون و زنان دیگر را به قره‌قوم برای بردگی جنسی خود و در باریان فرستادند. ترکان خاتون تا سال ۶۳۰ هجری که تاریخ وفات وی است، در زندان بود و  خود و سایر زنان و دختران خوارزمشاهی تا پایان عمر خویش مورد آزار جنسی و تجاوز مکرر واقع میشدند .

منابع :

 تاریخ مغول اقبال عباس اقبال آشتیانی ج 2 ص 650، 652، 653
 حبیب السیر   ج 3 ص 45

Kathryn Babayan, Mystics, monarchs, and messiahs: cultural landscapes of early modern Iran, (Harvard Center for Middle Eastern Studies, 2003), 14

Bobodzhan Gafurovich Gafurov, Central Asia:Pre-Historic to Pre-Modern Times, Vol.2, (Shipra Publications, 1989), 359.

تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت، عزت الله نوذری

گرایلی، فریدون. نیشابور شهر فیروزه. مشهد: مؤسسهٔ چاپ و انتشارات و گرافیک دانشگاه فرودسی، ۱۳۵۷.
باستانی پاریزی، محمد ابراهیم. «گرفتاری‌های قائم مقام در کرمان و یزد (۲۹)». مجله یغما، ش. ۳۴۰ (۱۳۵۵).
«ترکان خاتون». در encyclopaediaislamica. ۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۱.

انصافی، بابک. «حمله مغول به ایران». مجله گزارش، ش. ۱۸۷ (۱۳۸۶).
موسوی، مصطفی. «ترکان خاتون». در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۱.
میرعابدینی، ایران. «ترکان خاتون». در دانشنامه جهان اسلام. ۱۳۹۱. بازبینی‌شده در ۸ خرداد ۱۳۹۱.