در تصویر دوم مقایسه زبان سومری و اِکِدی با زبان تُرکی و کُردی نشان بر عدم ارتباط این اقوام با یکدیگر است .
توضیحات پایانی :
زبان برخی از اقوام باستان ایران کهن زبانی آریایی و برخی دیگر دارای زبانی
منفرد بوده و از نوع ساختاری به زبان های التصاقی ( پیوندی ) تقسیم بندی
میشوند که این زبان ها از پیوند تک واج ها ساخته میشود و جمله پردازی
میگردد
زبان کردی از شاخه زبان های ایرانی - آریایی است
و زبان ترکی از شاخه زبان های آلتایی است که البته زبانی است دارای ساختاری
( التصاقی ( پیوندی ) ولی هیچ گونه ارتباطی با زبان های پیوندی سومری و
عیلامی ندارند
و اینگونه زبان ها از زبان های مُرده جهان است و دیگر در جهان گویشور ندارد .
و بخشی از هویت اقوام و نژاد ها را زبان آنها تعیین میکند و هویت طلب های
قومی بر اهمیت زبان خویش اسرار می ورزند و اگر بخوایم هویت قومی رو بررسی
کنیم زبان بخشی از فاکتور های مورد بررسی در هویت است .
اشغال و قتل عام هولناک مردمان تبریز توسط ترکان خونخوار (993-986 ق) [964-957 خ]
در طول دوره صفویه، بخشهای غربی قلمرو ایران، به ویژه منطقه قفقاز و
آذربایجان، بارها مورد حمله و هجوم همهجانبه سپاهیان عثمانی قرار گرفت. در این
تجاوزها، بسیاری از شهرها و روستاهای مناطق یاد شده تصرف و تخریب و افراد بیشماری
نیز قتل عام شدند. بنا به آگاهیهای موجود در بیشتر منابع تاریخی ایران و عثمانی،
تقریباً در تمام تهاجمهای سپاه عثمانی، این مردم غیور خطه آذربایجان بودند که در
صف مقدم جنگ و ستیز با عثمانی قرار داشتند. اوج ستیزهگری مردم آذربایجان در مقاومت مردم تبریز در برابر تصرف این
شهر از سوی قوای عثمان پاشا، تجلی کرد؛ مقاومتی که سرانجام به قتل عام هولناک مردم
این شهر توسط سپاه عثمانی منجر شد.
در طی این سالها (998-986 ق) [969-957 خ]، بخشهای وسیعی از غرب و
شمال غرب ایران از قفقاز تا آذربایجان در معرض تهاجمهای مکرر قوای عثمانی قرار
گرفت و به تصرف آن دولت درآمد. قوای عثمانی در بیشتر حملات خود به شهرها و
روستاهای ایران، با نهایت قساوت و بیرحمی به کشتار و قتل عام مردم ایران
پرداختند. اوج قتل عامهای آنها در سال 993ق [964 خ] در هنگام تصرف تبریز، در همین
شهر صورت گرفت.
«قاضی احمد قمی» از قلت عام هفت و هشت هزار نفر از مردم بیگناه تبریز
سخن گفته است. وی مینویسد:
تمامی ینکچریان خود را به کوچهها و محلها انداخته، هرکس را به نظر
درآوردند به درجه شهادت رسانیده و از دیوار باغچه به خانهها درآمده هرکس را که در
نقبها و زیرزمینها پنهان شده بود، بیرون آورده به قتل رسانیدند (....) قریب هفت
هشت هزار نفر به قتل درآورده، صد نفر از پیرزنان طعمه شمشیر ساختند و چند تن از
سادات صحیحالنسب و علما و صلحا در این قتل عام شربت شهادت چشیدند و اطفال
شیرخواره را پای به شکم نهاده به عالم آخرت رسانیدند و موازی هفت هشت هزار نفر از
سادهرخان مه لقا و دختران سمن سیما و زنان حورلقا و اطفال مسلمانان از تبریزیان
اسیر نموده در میانه خرید و فروخت نمودند (...) مجملاً از ظهور اسلام تا غایت، این
نوع قتلعامی بر زمره مومنین سمت ظهور نیافته بود و هیچ یک از سلاطین کفر جرأت به
این امر شنیع نکرده بودند که از این عثمانِ [عثمان پاشا] بیایمان نسبت به
مسلمانان صادر شد...
این نویسنده در ادامه، به نقل چند بیت شعر از میرجعفر تبریزی درباره
کشتار مزبور پرداخته که در آنها، شاعر از کشتار مردم در ماه مبارک رمضان، ناله و
فغان سر داده است
تبریز چو کربلا شد از شیون و شین
فرقی که بود همین بود در ما بین
کان بهر حسین در محرم بوده است
این در رمضان بهر محبان حسین
در آخر ماه روزه تبریز الحق
گردید چو کربلا ز خون ناحق
«اسکندر بیگ ترکمان» نیز در «عالم آرای عباسی» درباره قتل عام مردم
تبریز سخنی کم و بیش مشابه قاضی احمد قمی گفته است. وی مینویسد:26
در اثناء تعمیر قلعه، عثمان پاشان در تبریز تجویز قتل عام نمود...
رومیان به مجرد شنیدن آن کلمه، با تیغهای کشیده به شهر ریخته آغاز سرافشانی
نمودند... رومیه در بیرون هرکس را دیدند به قتل رسانیدند و شروع در خانهها کرده
به هر خانه راه یافتند مردان را طعمه شمشیر بلا ساخته اموال و اسباب را نهب و غارت
نمودند و بسیاری از نساء و صبیان را اسیر کردند. فریاد و فغان اطفال و عورات به
فلک اثیر رسیده...»
علاوه بر مورخان ایرانی، برخی از مورخان عثمانی که بعضا خود نیز در
هنگام تصرف تبریز حضور داشتهاند، به صراحت به قتل عام مردم تبریز اشاره کردهاند.
از جمله «حریمی» که رسالهای به نام «فتح تبریز» نوشته است، در دو قسمت از اثر خود
به رفتار ددمنشانه قوای عثمانی با مردم تبریز اینگونه سخن گفته است: عساکر:
از سحرگاه دست به هجوم همهجانبه زده، اموال و اسباب و دارایی اهالی
شهر را چنان مورد غارت و چپاول قرار دادند که صد مرتبه بتر از عملی که تیمور در
حمله به سیواس مرتکب شده بود را مرتکب شدند.
او ضمن اشاره به علت خشم سپاهیان عثمانی، به صراحت از قتل عام مردم
تبریز اینگونه سخن گفته است:
پیروزی ناچیزی که نصیب دشمن دین و گروه ضالین شد، موجب شادی و سرور
مردم شهر تبریز گشت. آنها پس از آن، هرگاه عساکر روم را تنها مییافتند آنها را
لخت میکردند و یا میکشتند. عساکر روم از این عمل به ستوه آمدند و لیکن از سوی
حضرت سردار اجازه غارت و قتل عام مردم را نداشتند. اما ندایی در میان آنان پیدا شد
که میگفت: عساکر روم از جانب ربالعالمین مجاز به غارت و قتلعام مردماند. از
این رو عساکر از یک طرف هجوم همهجانبه آورده، زن و مرد بیشماری را که در شهر و
در اردویشان بود، را قتل عام کرده و مال و منالشان را به غارت و یغما بردند.
از جمله مورخان معروف دیگر عثمانی که به واقعه تبریز به صراحت اشاره
کردهاند یکی «مصطفی سلانیکی افندی» و دیگری «ابراهیم پچوی افندی» است. «سلانیکی»
مینویسد:
مردم [تبریز] هرگاه عساکر را تنها میدیدند، درصدد انتقام برمیآمدند.
مردم در دل عقده داشتند و به دنبال بهانه بودند تا داد خود را بستانند. از این رو
به خواست خدا، بر زبان عساکر چنین جاری شد که این مردمان ستیزهجو را باید قتل عا
کرد و الا اینها نه مطیع میشوند و نه تن به قبول حق میدهند[...] ناگهان یک روز
آشوب و واویلایی به پا خواست، عامه عساکر اسلام سلاح برگرفته و گفتند قتل عامی به
پا خواسته است [...] نخست شهر غارت و یغما شد و همراه با نهب و غارت، قتل عام مردم
نیز عملی شد.
«پچوی» نیز در تاریخ خود به واقعه تبریز به صراحت اشاره کرده است.
البته وی گروههایی از مردم که از دم تیغ سپاه خونریز عثمانی گذشتند را به طور
مشخص نام برده است. وی مینویسد:
عساکر، شهر را مورد هجوم همهجانبه قرار داده و به مدت سه روز و سه شب
عموم مردم را قتلعام» کردند... عساکر هر که را از «سادات»، «بزرگان»، «تجار»، و «اهل صنعت و حرف» یافتند «بیرحمانه» به قتل رساندند.
- اوروج بیگ بیات، دون ژوان ایرانی، ترجمه مسعود رجبنیا، بنگاه ترجمه و
نشر کتاب، تهران، 1338، ص 166
-نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس، چاپ کیهان، تهران، 1334، ج 1، ص 47.
4- اسکندر بیگ ترکمان، تاریخ عالم آرای عباسی، انتشارات امیرکبیر، ج 2،
تهران، 1350، ج 1، ص 221.
5-همان، ج 1، ص 220.
6- نصرالله فلسفی، همان، ج 1، ص 58.
7-همان، ج 1، ص 48.
8-همان، ج 1، ص 41-40.
9-اسکندر بیگ، همان، ج1، ص 231.
10-همان، ص